مارگارت اتوود، نویسنده معاصر کانادایی، سه رمان به هم پیوسته دارد که در یک دهه (۲۰۰۳ تا ۲۰۱۳) منتشر شدهاند. این سه رمان روایت یک اتفاق است و پاسخی است به این پرسش که چه میشد اگر ما راهی را ادامه دهیم که اکنون در آنیم. روایتهای سه رمان، گمانهزنی درباره آیندهای است که بر اساس امروز شکل میگیرد.
نشست هفتگی مرکز فرهنگی شهر کتاب با حضور دکتر حامد حبیبزاده، به بررسی مفهوم ادبیات گمانهزن و سهگانه اتوود اختصاص داشت. او ادبیات داستانی را صفت آزادگان دانست و گفت: داستان نجاتدهنده است؛ باید بگویی تا زنده بمانی و اگر نگویی، میمیری. آنکه میماند، باید داستان بگوید.
حبیبزاده یادآور شد: اگرچه داستان گمانهزن با مقولههای آشنایی چون علم و آیندهنگری تداعی میشود، فاقد پدیدههایی چون هیولا، عفریته، سفینه فضایی، سفر بین سیارهای، و سفر در زمان است. آدمهایش از کره مریخ نیامدهاند. داستان گمانهزن روی زمین اتفاق میافتد. روایتی است که با منطق واقعیتی که با هم توافق کردهایم یا توطئه کردهایم واقعیت بدانیمش نیز به شکل علت و معلولی سازگار است. گمانهزنی، هم حدس است، هم خیال، هم تفکر و تعمق. داستان گمانهزن، در واقع، گزارشی است از جهانی که در آن زندگی میکنیم.
عکسهایی است از دنیای امروز، شامل دغدغههای زیستمحیطی، دستکاری طبیعت، جانوران و گیاهان در حال انقراض، تغییرات ژنتیکی، پیوندهای ژنی، بازیهای برخط رایانهای، خصوصی شدن سازمانهای امنیت عمومی، کودکان کار، بازار سیاه خرید وفروش اعضای بدن، جهانی شدن، رستورانهای زنجیرهای، سازمانهای خیریه مشکوک، مهاجرتهای غیرقانونی، پناهجویان، فرقههای مذهبی، بیماریهای آزمایشگاهی، تجارت پورنوگرافی، تنمحوری، فناوری در خدمت بدن، وبه بهای حاشیه رفتن ذهن و روح، امپراتوری رسانهها در شکلدهی واقعیت ما، و بمبارانهای تبلیغاتی. اما مخرج مشترک همه اینها از بین رفتن مرز بین واقعیت و مجاز، اصیل و تقلبی، و طبیعی و مصنوعی است.
عضو گروه زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه کاشان در ادامه افزود: سه رمان اتوود، اریکس و کریک، سال طوفان، مددآددام، روایت یک اتفاق است و پاسخی است به یک پرسش که چه میشود اگر ما راهی را ادامه دهیم که هماکنون در آنیم. دغدغه اتوود در این سهگانه چون نیم قرن داستاننویسیاش بقای زمین و موقعیت انسان روی زمین است. پرسش این است که اگر بشرِ امروز با مختصاتی که میشناسیم به کارهایی که میکند ادامه دهد، زندگی در روی کره زمین به چه سمتی میرود؟ اتفاق به ظاهر بیماری همهگیری است که نسل بشر را روی کره زمین نابود میکند. این بیماری ظاهراً نتیجه کار دانشمندان عددمحوری است که مرزهای دانش را بهخصوص در حوزه زیستشناسی درمینوردند.
هرچه عدد ارج بیشتری مییابد، قرب واژه کمرنگتر میشود تا جایی که متخصصینِ حرف، کلمه و داستان تنها در حوزه تبلیغات این مدینه فناورانه پذیرفته میشوند. اما در دنیایی که به مدد تکنولوژی پدید آمده و با یک بیماری دستساز بشر نابود میشود، اتفاقاً راز بقا واژهبلدی است. کسانی میمانند که بلدند با واژهها بازی کنند و داستانهای خود را روایت کنند. روایتهای سه رمان که گمانهزنی درباره آیندهای است که بر اساس امروز شکل میگیرد، به شکل حیرتانگیزی بازنویسی گذشته میشوند. در حالیکه بدیهی به نظر میرسد یک پیشبینی باشد یک پسبینی تمامعیار میشود، شاید چون بشر علیرغم ارتقا ابزار زندگی همان احساسات، شیفتگیها، و دغدغههایی را دارد که داشت. اتوود با برجستهسازی دو ویژگی عددمحوری و واژهبلدی و رابطه بین این دو، جهانی را میآفریند که در آن توجه بیش از حد به عدد و بیتوجهی به واژه دنیای فنآورانهای را میسازد که نهایتش فاجعه است. دنیا را دانشمند فنآور میسازد، ولی آنکه جان سالم بهدر میبرد کسی است که با جادوی واژه و روایت آشنا است.
حبیبزاده گفت: داستان نجاتدهنده است. بگو و زنده بمان. اگر نگویی، میمیری. آنکه میماند، باید داستان بگوید.» و به خواندن بخشهایی از رمانهای اتوود پرداخت. وی در پایان گفت: در گلستان روایتی کوتاه است در صفحه آخر باب هشتم «در آداب صحبت» که هنری دیوید تورو در پایان بخش اول کتابش، والدن، به طور کامل، آن را نقل میکند: «حکیمی را پرسیدند چندین درخت نامور که خدای عزوجل آفریده است و برومند هیچ یک را آزاد نخواندهاند مگر سرو را که ثمرهای ندارد. در این چه حکمت است؟ گفت هر درختی را ثمره معین است که به وقتی معلوم به وجود آن تازه آید و گاهی به عدم آن پژمرده شود و سرو را هیچ از این نیست و همهوقتی خوشست و این است صفت آزادگان.
نظر شما